( 1246)تا به فرعون آمدند آن ساحران |
|
دادشان تشریفهای بس گران |
( 1247)وعدههاشان کرد و پیشین هم بداد |
|
بندگان و اسپان و نقد و جنس و زاد |
( 1248)بعد از آن میگفت هین ای سابقان |
|
گر فزون آیید اندر امتحان |
( 1249)برفشانم بر شما چندان عطا |
|
که بدرد پردهْ جود و سخا |
( 1250)پس بگفتندش به اقبال تو شاه |
|
غالب آییم و شود کارش تباه |
( 1251)ما درین فن صفدریم و پهلوان |
|
کس ندارد پای ما اندر جهان |
دست بر سینه زدن: کنایه از پذیرفتن به ادب و تواضع.
قهر: مقهور ساختن، شکست دادن.
برما نویس: واگذاردن، یعنی به ما واگذار کن.
تشریف: یعنی احترام و بزرگداشت و نیز لباس فاخر و خلعت.
پیشین: پیشا پیش.
پیشین هم بداد: یعنی پیش از آن که هنری از آنها دیده باشد.
نقد و جنس و زاد: یعنی پول و کالا.
سابقان: جمع سابق: پیش افتاده. یعنی جادوگرانی که از همه پیش بودند، از دیگر جادوگران برتربودن.
چندان عطا: برگرفته از قرآن کریم است:« قالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ اَلْغالِبِینَ. قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ اَلْمُقَرَّبِینَ.»[1]
به اقبال تو شاه غالب آییم: چنان که در قرآن کریم است که ساحران گفتند: بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ اَلْغالِبُونَ. (شعراء، 44)
صفدریم: یعنی دلیر ومبارز، صف شکن.
پا: کنایه از توانایى، قدرت.
ندارد پای ما: یعنی در برابر ما نمی تواند مقاومت کند.
( 1246) سحره نزد فرعون آمدند و به آنها تشریفهاى فراوان داد. ( 1147) وعدهها کرد بندهها و اسبها داده از نقد و جنس هر چه بیشتر به آنها بخشید. ( 1248) پس از آن گفت اگر در امتحان موفق شده و بر موسى غلبه کنید. ( 1249) بشما باندازهاى عطایا خواهم داد که ما فوق بخشش و سخا باشد. ( 1250) گفتند به اقبال پادشاه بر او غلبه کرده کارش را تباه خواهیم ساخت. ( 1251) ما در فن جادو پهلوان هستیم و کسى بپاى ما نمىرسد.
ساحران گفتند: فرعونا! به برکت بخت و اقبال بلند تو، ما در این پیکار چیره و غالب خواهیم شد و کار موسی نیز تباه میشود. ما در کارخود دلیر و مبارز و در فن سحر و ساحری صفشکن هستیم.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |